وین ایران، هیجانی دیگر بررسی و نقد فیلم Amadeus

نقد بازی و فیلم

نقد بازی و فیلم های روز

بررسی و نقد فیلم Amadeus

احمد
نقد بازی و فیلم نقد بازی و فیلم های روز

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بررسی و نقد فیلم Amadeus

کارگردان: Miloš Forman

نویسنده: Peter Shaffer

جمله ی فیلم: "... هرچه شنیده ای حقیقت دارد"

جمله ی فیلم –از نگاه من و برگفته از ضرب المثل فارسی-: "حسود هرگز نیاسود!"

جمله ی فیلم –از نگاه من-: غرور و حسادت، دو عنصر هالک

تولید: 1984، ایالات متحده امریکا، 160 دقیقه (نسخه ی سال 2002: 180 دقیقه)

 نمره ی فیلم -از دید من--: 19 از 20

نمره ی فیلم در پایگاه IMDB (نظر بینندگان): 8.4 از 10

نمره ی فیلم در پایگاه نظرات منتقدین: Rotten tomatoes: 95%

برنده جایزه بهترین فیلم اسکار در سال 1985 (و چندین جایزه دیگر)

خلاصه

موتزارت که از کودکی استعداد خارق العاده ای در نواختن پیانو و ویولن از خود نشان داده، در جوانی به وین می آید تا نزد امپراطور روم به کار موسیقی بپردازد.. در این حین، سالیری، آهنگساز درباری به نبوغ او حسادت می ورزد...

بررسی و نقد فیلم

Amadeus با اینکه به ظاهر فیلمی درباره ی زندگینامه ی Wolfgang Amadeus Mozart است اما پیرنگ اصلی آن بیش از آنکه بر مبنای زندگی موتزارت باشد (که البته موارد تخیلی زیادی نیز وارد ماجرا شده) درباره ی حسادت است؛ این حس نکوهش شده در تمام دوران ها و آیین ها... وجه کمیک فیلم در خلال سیاهی موجود در فضای احساسات افراد، نقش متعادل کننده ی فیلم را دارد. 

در فیلم و به تدریج میبینیم که Antonio Salieri از کودکی عاشق موسیقی ست اما پدرش مانع اوست.. او در دعای کودکانه ی خود پرهیزکاری و وقف کردن خود در راه خدا را وعده می کند و در همین حال پدرش می میرد! او این را یک معجزه می خواند و به وین می رود و در نهایت آهنگسازی درباری در بارگاه امپراطور رم؛ جوزف دوم می شود. در همین سال هاست که موتزارت به وین می آید و با بروز نبوغ خود باعث بروز حسادتی عمیق، اغلب نهفته و خطرناک در وجود سالیری می شود. یکی از شکایات سالیری (که در فیلم منجر به کفر او نیز می شود) به خداست؛ چرا وقتی او خود را وقف خالق کرده، به چنین موجود مجنونی استعدادی بیشتر عطا شده است؟

از مضامین فیلم همین رابطه ی انسان با خدا و در عین حال عصیان در برابر خواست و تقدیر اوست؛ انسان تا زمانی مطیع خداوندست که معجزه ها رخ می دهند و اتفاقات بر وفق مرادند.. سالیری درباره ی اینکه همه در پیشگاه خداوند یکسان هستند شک دارد و در کهنسالی و پس از اقدام به خودکشی اش از کشیشی که در حال تقاضای اعتراف اوست می پرسد که آیا واقعا چنین است؟ او پس از مدتی آنچه با آمدن آمادئوس رخ داده را خواست خدا و توهین خدا به خود می پندارد و بالاخره پس از دیدن مرثیه پدر موتزارت در اپرایی نوشته ی او، تصمیم به غلبه بر خدا می گیرد چگونه؟ با همان روشی که آمادئوس در اپرایش نشان می دهد: مرگ. 

پوستر فیلم هم حاوی عکسی برگرفته از همین اپراست که در آن مرگ پدر موتزارت و مبتلا شدن خود او به مرگ را نمایش می دهد و البته همین ظاهر را در قامت فردی که با لباس مبدل به خانه موتزارت می آید و درخواست نوشتن اپرای requim یا مرثیه را می دهد، دوباره مشاهده می کنیم.. این شمایل به مانند ملک الموت است که پیش از مرگ به بالین موتزارت آمده است).. 

آنچه درباره ی Antonio Salieri و حسادت او به موتزارت بیان شده، بیش از آنکه بر پایه ی واقعیت صرف باشد، نتیجه ی تخیل و حدس و گمان های نویسنده است (با وجود اینکه وجود رقابت همراه با حسادت در بین این دو موسیقی دان موفق چندان دور از ذهن نیست اما بنا بر تاریخ موجود، سالیری و موتزارت با وجود رقابت، دوستانی صمیمی بوده اند و البته این خارج از چند مورد نامه ای است که موتزارت در خلال آن ها به پدرش در مورد نیرنگ های سالیری می گوید. با این حال مرگ نسبتا مرموز موتزارت در 35 سالگی که فرضیه ی اصلی در مورد آن تب روماتیسمی بر اثر ابتلا به عفونت باکتریایی بوده است، باعث بروز برخی شایعات و اتهامات به سالیری شد که دستمایه ی فیلم نیز بر پایه ی همین اتهامات ظاهرا بی اساس ساخته شده است). با این حال اگر به فیلم به عنوان فیلمی مشابه سایر فیلم ها (و نه یک ماجرای لزوما واقعی با اسامی موجود در آن) بنگیریم، فیلمی دراماتیک و آموزنده خواهد بود و زوایای سیاه حسادت و نتایج شوم آن را در تصویری تمام و کمال نظاره خواهیم کرد. برخی وقایع تاریخی فیلم از خلال نامه های موتزارت به پدرش برگرفته شده که حاوی واقعیت های تاریخی ست و البته نحوه ی رفتار و سخنان موتزارت نیز در اغلب موارد بر اساس مستندات تاریخی نمایش داده شده است. از نظر تاریخی، به نظر می رسد رقابت بین موتزارت و سالیری از واقعه ی رقابت بر سر آموزش به پرنسس الیزابت Württemberg آغاز شده باشد که به این موضوع نیز در فیلم اشاره شده است. با این همه غرور بیش از حد موتزارت و رک گویی و گاه بی ادبی او به وضوح در سرتاسر فیلم مشاهده می شود (اینکه اغلب افراد نابغه مغز فعال یا بیش فعالی داشته اند که گاه با جنون یا دیگر بیماری های عصبی همراه بوده مورد عجیبی نیست). موتزارت اطریشی، ایتالیایی ها را مورد تمسخر قرار می دهد (سالیری هم یک ایتالیایی است) و موسیقی و اُپرای آن ها را مسخره می داند.. در نتیجه شاید این خود اوست که باعث این همه حسادت و کینه می شود.. با این همه اما دیدن زندگی او و نظاره ی آن از ابتدا تا انتها، جز حس ترحم برای این نابغه به بار نمی آورد..

یکی از نکات جالب فیلم، موسیقی متن فیلم است که علاوه بر همراه بودن با اتفاقات درون آن، از بین قطعات اصلی موتزرات و یا سالیری انتخاب شده است.

Amadeus به معنی "دوستدار خدا" ست. موتزارت انسانی خوشگذران و عیاش بوده و البته در مورد نحوه ی ارتباط نام فیلم با سالیری می بینیم که او به این رابطه ی عجیب فردی به ظاهر عیاش با خدا حسادت می کند و به عصیانش منتهی می شود. یک انسان بر اثر مشکلات مادی، از پای در میاید و یکی با مشکلات روانی اش در درون می میرد.. یکی در انتها به خاطر گمان ظاهرا اشتباهش (که اشتباه هم نبوده!) از دیگری عذرخواهی می کند و دیگری با حسادت خود، دیوانگی و مشاهده ی فراموش شدنش را به نظاره می نشیند.. (این ضرب المثل "حسود هرگز نیاسود" ما خوب به این فیلم می آید!)

اما در نهایت "این صداست که می ماند".. آثار انسان ها در زندگی پس از خود، بر خلاف جسم دیر یا زود فانیشان، از بین رفتنی نیستند. کشیش مصاحبه کننده با سالیری در واقع یک ناظر بیرونی است؛ چند نفر موسیقی موتزارت را هنوز می نوازند و چند نفر موسیقی سالیری را؟.. صدای خنده ی موتزارت در انتهای فیلم پاسخی بر این سوال است..

فیلم برای اهالی و علاقه مندان موسیقی غنیمتی بزرگ است؛ با آن قطعات کم نظیرش.. و البته برای سایر افراد نیز که به دنبال دغدغه های انسانی و کشف نتایج گناهان هفت گانه هستند (شاید به جز تنبلی، همه ی موارد در این فیلم مطرح می شوند)، فرصتی کم نظیر می باشد.. 

متفرقه

- فیلم در دو ورژن اصلی و مدل سال 2002 (Directors’ cut) وجود دارد که نسخه ی دوم حاوی 20 دقیقه از صحنه های حذف شده در نسخه ی اول است. فیلم اخیر مقداری طولانی به نظر می رسد که احتمالا به دلیل اضافه شدن همین دقایق است.

- در مراسم اسکار 1985، فیلم موفق به دریافت جوایز اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد (F. Murray Abraham)، بهترین فیلمنامه ی اقتباسی، بهترین طراحی صحنه، بهترین کارگردان، بهترین گریم، بهترین طراح لباس و بهترین تلفیق موسیقی شد.

- عجیب است که Tom Hulce در نقش موتزارت و همچنین Elizabeth Berridge در نقش همسرش در هیچ فیلم مشهور دیگری بازی نکرده اند.. جنون موجود در نگاه و حرکات Hulce، با آن خنده های بچه گانه-شیطانی اش فوق العاده است! F. Murray Abraham نیز در نقش Salieri می درخشد (بازی او در نقش سالیری سالمند بیشتر تئاتری ست تا سینمایی) و برای ایفای این نقش موفق به کسب جایزه ی اسکار و چند جایزه ی دیگر نیز شده است.

- مواردی که کمتر در فیلم به آن ها اشاره شده یا از واقعیت تاریخی فاصله دارد شامل کاتولیک بودن موتزارت و وفاداریش به این مذهب و همچنین همراهی همسرش تا انتهاست. او چندین حیوان خانگی نیز نگهداری می کرده است. او عضور سازمان فراماسونری شده و در جلسات ایشان شرکت می کرده است. همچنین او دارای دو فرزند بوده که در فیلم تنها یک فرزند از او حضور دارد و در انتها نیز این همسر و خواهرش هستند که از او مراقبت می کنند. مراسم تدفین او نیز در یک روز کاملا عادی برگزار شده است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : 28 آبان 1393برچسب:, | 13:30 | نویسنده : احمد |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.